کد مطلب:149332 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:160

شعر و سرود
مسأله ی شعر را وقتی انسان در مورد اسلام مطالعه می كند، مسائل عجیبی را می بیند. پیغمبر اكرم، هم با شعر مبارزه كرد و هم شعر را ترویج كرد؛ با شعرهایی مبارزه كرد كه به اصطلاح امروز متعهد نیست یعنی شعری نیست كه هدفی داشته باشد، صرفا تخیل است، سرگرم كننده است، اكاذیب است، مثلا كسی شعر می گفت در وصف اینكه نیزه ی فلان كس این طور بود یا اسبش آن طور بود، یا در وصف معشوق و زلف او، یا كسی را هجو و شخصیتی را مدح می كرد برای اینكه پول بگیرد. پیغمبر شدیدا با این نوع شعر مبارزه می كرد؛ فرمود: «لان یمتلی جوف رجل قیحا خیر له من ان یمتلی شعرا» [1] اگر درون انسان پر از چرك باشد بهتر از آن است كه پر از شعرهای مزخرف باشد. ولی همچنین فرمود: «ان من الشعر لحكمة» [2] اما هر شعری را نمی گویم؛ بعضی از شعرها حكمت است، حقیقت است.

پیغمبر در دستگاه خودش چندین شاعر داشت. یكی از آنها حسان بن ثابت است. تفكیك بین دو نوع شعر نه تنها در حدیث پیغمبر آمده، بلكه خود قرآن نیز آن را بیان كرده است: «و الشعراء یتبعهم الغاون الم تر انهم فی كل واد یهیمون و انهم یقولون ما لا یفعلون الا الذین امنوا و عملوا الصالحات» [3] شعرایی بودند كه پیغمبر اكرم یا ائمه ی اطهار آنها را تشویق می كردند، اما چه جور شعرایی؟ شعرایی كه پیام اسلام را، حقایق اسلام را در لباس زیبای شعر به مردم می رساندند. و بدون شك كاری كه شعر می كند، یك نثر نمی تواند انجام دهد، چون شعر زیباتر از نثر است. شعر وزن و قافیه دارد، آهنگ پذیر است، اذهان برای حفظ كردن شعر آماده است. پیغمبر اكرم به حسان بن ثابت كه شاعر دستگاه حضرت بود، فرمود: «لا تزال مؤیدا بروح القدس ما ذببت عنا اهل البیت» [4] از طرف روح القدس تأیید می شوی مادامی كه این راهی را كه داری، بروی و از این راه منحرف نشوی؛ مادامی كه مدافع حقیقت باشی، مادامی كه مدافع خاندان ما باشی، مؤید به روح القدس هستی. درباره ی یك شاعر، پیغمبر اكرم این سخنان را می گوید.


شعرای زمان ائمه چه خدمتها كردند! ما در تاریخ اسلام شعرهای حماسی و توحیدی داریم در عربی و فارسی. (البته به زبانهای دیگر مثل تركی و اردو هم داریم). شعرهای فوق العاده ای داریم در وعظ و اندرز در عربی و فارسی. همه ی اینها از نتایج فرهنگ اسلامی است. اثری كه شعر دارد نثر ندارد. اعجاب نهج البلاغه این است كه نثر است و اینهمه فصیح و زیباست به طوری كه در حد شعر و بلكه والاتر از شعر است. در زبان فارسی، شما نمی توانید یك صفحه نثر پیدا كنید كه برابر باشد با یك صفحه شعر سعدی، با توجه به اینكه نثر عالی زیاد داریم مثل كلمات قصار خواجه عبدالله انصاری یا نثر سعدی.

ملای رومی با آنهمه قدرت و توانایی، وقتی كه سراغ مجالس وعظش می روی می بینی چیزی نیست. یعنی آنها كه به نثر گفته چیزی نیست. ما در عربی هم نداریم نثری كه قدرت خارق العاده ی نهج البلاغه در آن باشد. شعر در قالب خودش خیلی كار كرده و خیلی می تواند كار كند. شعر بد می تواند خیلی بد باشد و شعر خوب هم می تواند خیلی خوب باشد. شعرهای حكمت، شعرهای توحید، شعرهای معاد، شعرهای نبوت، شعرهای در مدح پیغمبر، در مدح ائمه ی اطهار، درباره ی قرآن

، شعرهای به صورت رثا و مرثیه به شرط اینكه خوب باشند، مثل اشعار شعرای زمان ائمه، می توانند بسیار مؤثر باشند.

من یك وقتی در سخنرانیهایی گفتم بسیار تفاوت است میان مرثیه هایی كه كمیت یا خزاعی می گفت و مرثیه هایی كه در زمانهای اخیر امثال جوهری و حتی محتشم می گویند. مضامین، از زمین تا آسمان تفاوت دارند. آنها خیلی آموزنده است و اینها آموزنده نیست، و بعضی از اینها اصلا مضرند.

اقبال لاهوری یا اقبال پاكستانی واقعا یك دانشمند ذی قیمت است. كسی است كه رسالتی در زمینه ی اسلام برای خودش احساس می كرده و از هر وسیله ی خوب و مشروعی برای هدف خودش استفاده كرده است. یكی از وسایلی كه از آن استفاده كرده، شعر است. در شعرای فارسی زبان، بخصوص در عصرهای متأخر، از نظر داشتن هدف بدون شك ما شاعری مثل اقبال نداریم. اگر شعر برای شاعر وسیله باشد برای هدفش، دیگر نظیر ندارد، اقبال آنجا كه می بایست سرود بگوید، سرود می گفت. سرود فوق العاده ای را كه به عربی ترجمه شده، به اردو گفته است. در سالهای اخیر آقای سید محمد علی سفیر این سرود را به فارسی ترجمه كرد كه در حسینیه ی ارشاد اجرا می شد.


چقدر عالی بود! من خودم پای این سرود مكرر گریه كردم و مكرر گریه ی دیگران را دیدم. ما چرا نباید از سرود استفاده كنیم؟ اینها همه وسیله است. امروز از وسایل نمی شود غافل بود. در عصر جدید وسایلی پیدا شده كه در قدیم نبوده است. ما نباید به وسایل قدیم اكتفا كنیم؛ ما فقط باید ببینیم چه وسیله ای مشروع است و چه وسیله ای نامشروع.


[1] نهج الفصاحة، ص 470، حديث 2215.

[2] الغدير / ج 2 / ص 9.

[3] شعراء / 227 - 224.

[4] الغدير، ج 2 / ص 34 [در عبارت الغدير بعد از «روح القدس» جمله ي «ما نصرتنا بلسانك» را دارد.].